مست, کوس سگس روسپیان درهم عظیم جیغ وداد بازی کردن در یک دیسکو
پسر متوجه شدم که ویکتوریا رائی سیاه, دوست دختر دوست خود را, بیمار بود و آمد تا او را با یک دسته کوس سگس گل از گل. اما عوضی بیمار حتی فکر نمی کرد که او به عاشق او وفادار باشد ، بنابراین او بلافاصله به دوستش در همان نیمکت که بیمار بود تسلیم شد.